دوران کودکی و نوجوانی
مریلین مونرو با نام اصلی «نورما جین بیکر» در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۲۶ میلادی در لس آنجلس به دنیا آمد. در ۹ سالگی به یتیمخانه سپرده شد و سپس در طول سالها سرپرستی وی به ۱۱ خانواده مختلف سپرده شد.مادرش از بیماری روانگسیختگی رنج میبرد.
بر اساس نوشتههای کتابی به نام "شور و تضاد" (Passion and Paradox) از لویس بنر، استاد تاریخ مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در ژوییه ۲۰۱۲ در آمریکا که به مناسبت ۵۰ امین سالگرد مرگ این بازیگر منتشر شد، جدایی مریلین از مادرش در هشت سالگی اتفاق افتاد. او یک سال در پرورشگاه بود و پس از آن حق حضانتش به دوست صمیمی مادرش، گریس مکی، سپرده شد.
در طول سالها، نگهداری مریلین مونرو به ۱۱ خانواده مختلف سپرده شد. او در دومین خانه مورد تجاوز قرار گرفت. این تجاوز تاثیرات روانی عمیقی بر او و به ویژه رفتار جنسی او گذاشت؛ او به طور دردناکی احساس نا امنی میکرد.
لویس بنر نویسده کتاب شور و تضاد ادعا میکند: «سو استفاده جنسی در دوران کودکی، به دوری از مردان و نزدیکی به همجنسگرایی کمک میکند. مونرو همواره گفته که دیدن زنان زبیا همیشه برایم جذاب بوده و گرایش به زنان برای من طبیعی است. وقتی زندگی او با مردان شروع شد، محدودیتهای فراوان این دوران بر روی قبول طبیعت همجنسگرایی او تاثیر منفی گذاشت.»
درست پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا بیش از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور نقش پدر بسیار کلیدی در تربیت دختر در خانواده تصور میشد. به این دلیل مونرو به دنبال پدرش گشت، او را پیدا کرد ولی پدر حاضر نشد که مریلین را ببیند. بعدتر، زمانی که او بازیگر پرآوازهای شده بود، پدرش درخواست ملاقات با او را کرد، این بار این مریلین بود که ازدیدن پدر سرباز زد.
مریلین در زمان تشیع جنازه پدرش به دوستی گفت که علت سرپیچی پدر از دیدار دخترش مریلین این بود که نمیخواست زن دومش بفهمد که او فرزندی از زن دیگری دارد.
در سن ۱۶ سالگی مجبور به ازدواج با پسر یکی از همسایگان به نام کریس مککی شد. اندکی بعد همسرش به جنگ فراخوانده شد. این ازدواج چهار سال بعد با توافق هر دو به طلاق منتهی شد. پس از طلاق از همسرش، برای بدست آوردن خرج زندگی در یک کارخانهٔ اسلحهسازی مشغول به کار شد. در آنجا بود که توجه یک عکاس ارتش ایالات متحده آمریکا را به خود جلب کرد و تصویرش بر جلد مجلهٔ رسمی ارتش با نام «Yank» نقش بست.
در سال ۱۹۴۵ نورما جین به عنوان مدل عکاسی کمکم به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. او قراردادی را با یک آژانس مد در هالیوود امضا کرد و به سرعت راه رفتن روی سکوی مد و ژست گرفتن در برابر دوربین را فرا گرفت. اندکی بعد مشاوری را استخدام کرد و به توصیه این مشاور موهای تیرهاش را به رنگ بلوند درآورد. در آن زمان نورما جین نام هنری مریلین مونرو را برای خود برگزید.
زندگی حرفهای
او با جذابیتهای جنسی و استعداد بالای طنزگویی در سال ۱۹۵۳ در فیلم چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد درخشید. مریلین مونرو در این فیلم نقش پولا،
دختری نزدیکبین را ایفا میکند که دائم با در و دیوار برخورد میکند. تصویری که مریلین مونرو در این فیلم از خود نشان داد چنان گیرا و فریبنده بود که توانست بر تصویر بتی گریبل، ستاره زن آن زمان و همبازیاش در این فیلم سایه بیندازد.
مریلین مونرو با صدای خود چندین ترانه نیز خوانده است. میخواهم که دوستم بداری در فیلم بعضیها داغشو دوست دارند و همچنین الماسها بهترین دوست یک دخترند در فیلم آقایان بلوندها را ترجیح میدهند از مشهورترین ترانههای به جای مانده از این ستاره هالیوود به شمار میروند.
با تصویر پینآپ بر روی اولین جلد مجله پلیبوی به تاریخ دسامبر۱۹۵۳ بود که این مجله به شهرت جهانی رسید. در این دوران شایعاتی مبنی بر رابطهداشتن با جان اف. کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا وجود داشت. شایعهها هیچگاه ثابت نشدهاند، اما تا به امروز این شایعات به قوت خود باقیماندهاند. در سال ۱۹۵۵ میلادی، تصویری جاودانه از مریلین مونرو در فیلم خارش هفت ساله به کارگردانی بیلی وایلدر تقریباً به قیمت پایان ازدواج دوم وی تمام شد.
جو دیماجیو، ستاره بیسبال و همسر آن زمان مریلین مونرو، که بر سر فیلمبرداری این صحنه حضور داشت، چنان حسادتی در خود احساس کرد که در برابر صدها تماشاگر حاضر از کوره در رفت. زندگی مشترک این دو تنها ۹ ماه دوام داشت و در نهایت به جدایی ختم شد. مرلین مونرو موهایی تابدار داشت، در سالهای آخر عمر با روسری موهایش را که به دلیل صافکردن بیش از اندازه آسیب دیده بودند، را از گزند نور شدید خورشید حفظ میکرد.
در سال ۱۹۵۵ با آرتور میلر، که نمایشنامهنویس بود ازدواج کرد و یهودی شد. مریلین مونرو جوان در سالهای آخر زندگی با شکستهایی مواجه شد و به افسردگی شدید دچار شد، در سال ۱۹۶۱ از آرتور میلر جدا شد و یک سال بعد درگذشت.
زندگی او روی پرده، یک زندگی رویایی بود که سینما ساخته بود، اما در دنیای واقعی مشکلات و تفاوتهایی داشت که مردم از مرلین مونروی محبوبشان انتظار نداشتند. شخصیت و انتظاراتی که سینما ساخت فراتر از تواناییها و گاهی متفاوت با خواستههای او بود. وی در جایی گفتهاست: «من یک زن بازندهام. مردها، زیادی از من انتظار دارند؛ به خاطر تصویری که از من ساخته شده و خودم هم در ساخت آن کمک کردهام؛ من سمبلی از تنها چیزی هستم که مردان از آن استقبال میکنند»
او یکی از مشهورترین ستارگان سینما، نماد جذابیت جنسی و ستاره پاپ در قرن بیستم است. برخی وی را جذابترین زن قرن بیستم دانستهاند و به اعتقاد رابین میور او پرعکسترین چهره زن جهان است.
شاگرد اکتورز استودیو
مریلین مونرو در سال ۱۹۵۵ در آموزشگاه هنرپیشگی "اکتورز استودیو" در نیویورک دوره هنرپیشگی گذراند.
لی ستراسبرگ (۱۹۰۱ – ۱۹۸۲) از سال ۱۹۴۸ مدیر این آموزشگاه معتبر بود که بازیگرانی مانند مارلون براندو، پل نیومن، جیمز دین، داستین هافمن و رابرت دنیرو را برای هالیوود پرورش داد. آموزشگاه هنرپیشگی "اکتورز استودیو" بر پایه سیستم بازیگری کنستانتین استانیسلاوسکی، نظریهپرداز بزرگ تئاتر روس، کار میکرد. مریلین مونرو با لی استراسبرگ و همسر او آنا دوست شد و رابطه خود را با آنها حفظ کرد. او در مرحله پایانی زندگی تمام یادداشتهای خصوصی خود را به دست لی استراسبرگ سپرد.
روابط عاشقانه
گریس مکی، فردی که حق حضانت مریلین را برعهده داشت، پیشنهاد ازدواج او با جیم دوگرتی را داد. مرلین ۱۶ ساله بود و جیم تازه از دبیرستان فارغالتحصیل و بازیگر فوتبال در دبیرستان بود.
در دوران جنگ و پس از آن ازدواج افراد جوان پس از دبیرستان بسیار رایج بود. آنان در ۱۹۴۲ ازدواج کردند و زمانی که جیم به ارتش برای جنگ فراخوانده شد، مریلین به شغل مدل عکاسی روی آورد. در سال ۱۹۴۶ زمانی که آنها از هم طلاق گرفتند، مونرو تبدیل به مدل عکاسی معروفی شده بود که تصاویرش در همه مجلات کشورخودنمایی میکرد.
بین سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۲ عکسهای برهنهای از او گرفته شد. عکسهای برهنه او در ۱۹۵۳ بر روی صفحات پلی بوی به چاپ رسید، که برایش بسیار اضطراب آور بود، چرا که عکسهای هیچ هنرپیشهای تا آن تاریخ در هالیوود بطور برهنه گرفته نشده بود. چاپ این عکسها که بعدها در هر کافهای در کشور دیده میشد برای او اضطراب آور بود.
یکی از علل ازدواج مریلین با جو دی ماجیو، قهرمان بیسبال در سال ۱۹۵۴ عکسهای برهنهای بود که او را بسیار نامطمئن از وضعیت خویش کرد و میتوانست به اخراج او از استودیوی فاکس بینجامد.
جو قهرمان بیسبال، مردی مهربان اما خشن بود که خود را مالک مریلین میدانست. زندگی آنان پر از تنش بود و دوران این ازدواج بیش از ۹ ماه طول نکشید.
در سال ۱۹۵۵ ازدواج آرتور میلر نمایش نامه نویس برجسته آمریکایی با مریلین رخ داد. زندگی آنان ۵ سال بطول انجامید، او سه بار مجبور به سقط جنین شد. این موضوع تاثیرات روحی اسف باری روی مریلین گذاشت و به قرصهایی که پزشک تجویز میکرد اعتیاد پیدا کرده بود. آرتور میلر نویسنده نیز آدم سختی بود و در سر صحنه فیلمبرداری دخالت میکرد و به کارگردان میگفت که مثلا بخشی از فیلمنامه را که مربوط به مریلین است، باید تغییر دهند.
نویسنده کتاب «شور و تضاد» بر این باور است که مریلین به عشق آزاد اعتقاد داشت و رابطه نزدیکش را با جو دی ماجیو در تمام سالهای زندگیش با آرتور میلر حفظ کرد. این در حالی است که رابطه آزاد جنسی در هالیوود به ندرت وجود داشت. در کتاب خاطرات راف رابرت، دوست صمیمی مونرو، اشاره شده که مریلین در آن عنوان کرده خوشحال است که با جو به این توافق رسیده که رابطه عاشقانه شان را با هم ادامه دهند و درعین حال با افراد دیگر هم رابطه جنسی داشته باشند.
پس از موفقیت در فیلم "خارش هفت ساله" در سال ۱۹۵۵ روابط مریلین با هالیوود به تیرگی گرایید. او از بازی در فیلم «چگونه میتوان مشهور شد» سر باز زد و به جای آن به نیویورک گریخت تا با مطالعه تحت نظر لی استراسبرگ در استودیوی بازیگران برای همیشه از شر نقش کلیشهای «بلوند احمق» رهایی یابد.
گرایشهای فمینیستی مریلین مونرو
جنبش فمنیستی پس از مرگ مریلین مونرو آغاز گشت. با وجود این مونرو در زمره اولین فمنیستها قرار میگیرد. مریلین کنترل کامل بر تصویر خود در رسانه داشت و به ایجاد کمپانی تهیه فیلم برای مبارزه با سیستم نابرابر و به شدت سکسیست و مردسالار هالیوود همت گماشت.
او استودیوی خود را ایجاد کرد ولی هالیوود از آن استقبالی نکرد، هالیوود تمایل داشت که او را در نقش کلیشهای «بلوند احمق» ببیند و نقشهای آبکی ملودرام به او بدهد. او میخواست که پلههای ترقی را طی کند و به آن افتخار میکرد، در عین حال هنرپیشه موفقی بود. این درگیریها بالاخره در ۱۹۶۲ منجر به اخراج مریلین گشت.
دور و بر این بازیگر خوش سیما مردان کنترل کننده و بسیار قدرتمندی وجود داشتند، ولی در نهایت خود او بود که تصمیم نهایی را در مورد تهیه فیلم میگرفت. مریلین شخصیتهای مختلفی را در خود جای داده بود و میتوانست شخصیتی باشد که دیگران از او میخواهند. وی بر روی این پدیده که بتواند نقشهای مختلف را بازی کند خیلی کار کرد.
لویس بنر معتقد است که مریلین خود را سوسیالیست میدانست و از جنبش مدنی آمریکا حمایت میکرد. او همواره میگفت که شهرتش را مدیون مردم است و نه هالیوود. لویس بنر میگوید: «مونرو اگر زنده بود، کودکی را به فرزندی قبول میکرد و از طرفداران حقوق بشر میشد.»
مشکلات روحی
مریلین مونرو از بیماری اختلال دوقطبی رنج میبرد. گاهی دچار افسردگی شدید بود و گاهی شاد و خوشحال بود. لویس بنر نویسنده کتاب «شور و تضاد» میگوید: «زمانی که توانست به پدرش نه بگوید، احتمالا بهبودی در شرایط روحیش پدیدار شده بود که توانست به این درخواست جواب رد بدهد.»
دورههایی که مریلین دستخوش حال روحی بالا (شیدایی) و پایین (افسردگی) میشد، از سوی دوستانش تایید شده است. مونرو پس از دوران افت و افسردگی دوباره خود را باز می یافته و به سیکل شیدایی و شکوفایی می رسیده و میتوانسته کارهایش را سروسامان دهد.
از زاویه تاریخی بسیاری از زنان ومردان پر آوازه هنرمند از فرمی از اختلال دو قطبی رنج میبردند، برای مثال ویرجینیا ولف نیز دچار چنین حالتی بود. با دقت در مورد زندگی نامههایی که درمورد فروغ فرخزاد نوشته شده، علائمی از همین سیکل افسردگی و شیدایی در او نیز دیده میشود. علاوه بر آن مریلین مونرو از لکنت زبان نیز رنج می برده، در موقع فیلمبرداری اگر دچار لکنت میشد، دوباره میبایست صحنه را تکرار کنند.
مرگ ناروشن پس از چند دهه و میراث پس از آن
آخرین حضور برجسته مریلین مونرو در انظار عمومی به ۱۹ مه ۱۹۶۲ باز میگردد که او در مراسم جشن تولد جان اف. کندی در سالن مدیسون اسکوئر گاردن بر صحنه ظاهر شد و ترانه تولدت مبارک، آقای رئیسجمهور را در حضور رئیسجمهور اجرا کرد.
مرلین مونرو در تاریخ ۵ اوت ۱۹۶۲ میلادی، در کالیفرنیا درگذشت. علت مرگ وی، «مصرف بیش از حد داروی خوابآور» ذکر شد. دلیل رسمی مرگ وی «خودکشی» بر اثر «مصرف بیش از حد داروهای خوابآور و آرامبخش» اعلام شد، اما ادعاهای مبنی بر حصول یک توطئه و مجموعه حوادث اسرارآمیزی که منجر به مرگ وی شد، همواره بحثبرانگیز بودهاست.
مریلین مونرو در ۸ اوت ۱۹۶۲ میلادی، در یکی از آرامگاههای مشهور شهر لسآنجلس، به نام گورستان وستود به خاک سپرده شد. پلیس علت مرگ را میزان بالای نمک اسید باربیروتیک در بدن و بر اثر خودکشی اعلام کرد.
لویس بنر نویسنده کتاب 'شور و تضاد' احتمال خودکشی او را کم میداند، چرا که میگوید او در فرم بسیار مناسبی بود و برنامههای مختلفی برای زندگی داشت. او معتقد است : «رابرت کندی برادر جان اف کندی و دادستان وقت عالی آمریکا با او رابطه پنهانی داشت. همسایهها و سرایدار اوائل بعد ازظهر روز پنجم اکتبر، رابرت کندی را در منزل مریلین دیدهاند.» بنر میگوید: «همه گزارشهای پلیس در عرض چند هفته مفقود شد. رابرت کندی با دپارتمان پلیس ارتباط داشت.»
نویسنده کتاب معتقد است که احتمالا مافیا برای جلوگیری از افشای روابط پنهانی مرلین با جان اف. کندی رییس جمهور و رابرت اف. کندی برادر وی، مریلین را به قتل رساندهاند.البته این یکی از سناریوهای قتلی است که پس از پنج دهه در هالهای از ابهام فرو رفته است.
پس از مرگ مریلین هفتهای سه بار گلهای سرخی بر سر خاک وی به مدت ۲۰ سال فرستاده میشد. این فرد کسی نبود جز جو دی ماجیو، معشوقه یکی از پر آوازه ترین بازیگران قرن بیستم. هماینک یک بازرگان آمریکایی به نام ریچارد پانچر در قبر بالای وی دفن شدهاست که در سال ۱۹۸۶ درگذشت. وی وصیت کرده بود که با صورت بر روی زمین در قبر گذاشته شود.
در سال ۲۰۰۹ میلادی، بیوهٔ این بازرگان آمریکایی تصمیم گرفت که قبر همسرش را که در بالای قبر مرلین مونرو واقع شدهاست را بفروشد و پس از آن، همسرش را در یک آرامگاه خانوادگی دفن کند. وی علت به حراج گذاشتن قبر همسرش را، پرداخت آخرین قسط خانهاش در بورلی هیلز اعلام کرد.
همچنین هیو هفنر موسس و مالک پلیبوی، قبر مجاور مریلین مونرو را با پرداخت مبلغ ۷۵ هزار دلار خریدهاست.
یادداشتهای شخصی مریلین مونرو
بیشتر قطعاتی که در کتاب درج شده، نامههای شخصی و یادداشتهای ساده روزانه هستند، اما برخی از قطعات با دقت بیشتری نوشته شدهاند، شاید به این امید که روزی ویرایش و چاپ شوند. او به ویژه به دلیل اندام موزون، حرکات دلفریب و صدای گرم، "بمب سکسی" لقب گرفت، اما نه او و نه کسانی که او را از نزدیک میشناختند این لقب را نمیپسندیدند.
سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن، که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفتهاند که او تنها جذاب و دلفریب نبود، بلکه به ویژه در ایفای نقشهای کمدی استعدادی کمنظیر داشت. آنچه تاکنون ناشناخته مانده بود، این است که مریلین مونرو دستی در نوشتن هم داشته است. او مجموعهای از یادداشتهای روزانه و حتی چند شعر از خود را به جا گذاشته که اکنون برای اولین بار به چاپ میرسد. مریلین مونرو از نادر ستارگان هالیوود بود که به کتاب و ادبیات علاقه داشت و مرتب به کتابفروشی سر میزد و کتاب میخرید.
او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان اشتاینبک آشنایی داشت و از سال ۱۹۵۶ تا سال ۱۹۶۱ همسر آرتور میلر، نمایشنامهنویس نامی آمریکا بود. مریلین مونرو از روی نیازی درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود.
او این یادداشتها را عمدتا از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشته است، روی هر چیزی که دم دست او بوده است: از دفتر یادداشت تا کاغذ مارکدار هتل یا دستمال رستوران؛ از دستور آشپزی گرفته تا یادداشتهایی درباره خودکشی. مریلین مونرو، برخلاف تصور همگان در نوشتههای خود زنی خویشتندار است. از همه چیز حرف میزند، احساسات نهانی، دردها و ترسهای خود را بیان میکند، اما از زندگی جنسی خود هیچ چیز نمیگوید.
یکی از شعرهای او درباره خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است. مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از بالای آن پرت کند.
نکاتی دیگر از زندگی مریلین مونرو
سال ۱۹۶۲ بنیاد گلدن گلوب مریلین مونرو را به عنوان محبوب ترین هنرپیشه جهان معرفی کرد.
مادر او زنی آشفتهحال بود و نتوانست از دختر خود نگهداری کند. مریلین مونرو در یتیمخانه و پرورشگاه بزرگ شد. از آنجا که اندام زیبایی داشت، از سال ۱۹۴۴ به عنوان مدل برای شرکتهای تبلیغاتی جلوی دوربین عکاسی قرار گرفت. خانم مونرو از سال ۱۹۴۶ وارد سینما شد و اولین قرارداد خود را با کمپانی "فوکس قرن بیستم" امضا کرد.
در فیلمهای سینمایی با ارائه تیپ آشنای زنی زیبا و ساده و تا حدی هوسران به محبوبیتی سریع دست یافت. مریلین مونرو در سال ۱۹۶۰ در اوج شهرت و محبوبیت بود، اما از نظر جسمی و روحی به شدت ناتوان شده بود. به خاطر مصرف الکل و مواد مخدر کار سینمایی او با وقفه و بینظمی همراه شد.
فیلم خصوصی
در سال ۲۰۰۸ میلادی فردی ناشناس فیلمی از سکس دهانی مریلین مونرو را در یک حراج به مبلغی بیش از یک میلیون دلار خرید تا مانع از توزیع فیلم شود.
در دسامبر ۲۰۰۹ فیلمی ۴ دقیقهای که مونرو را در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ خوشحال و آسوده در کنار دوستاناش در حال سیگار کشیدن و نوشیدن شراب نشان میداد به قیمت ۲۷۵٫۰۰۰ دلار بهفروش رسید.خریدار این فیلم صامت۱۶ میلیمتری تصمیم دارد آن را در وبگاه ebay به بالاترین پیشنهاد بفروشد.شخصی که فیلمبردار این فیلم بوده ادعا کردهاست سیگاری که در فیلم دیده میشود ماریجوانا بودهاست.
جراحی پلاستیک
یک پرونده پزشکی از مریلین مونرو، شایعات طولانی درباره عملهای جراحی پلاستیک مریلین مونرو را تایید میکند.
این پرونده پزشکی که از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۲را در بر میگیرد، علاوه بر تعدادی یادداشت پزشکی، حاوی ۶ قطعه عکس رادیولوژی است.
مایکل گوردین، یک جراح پلاستیک ساکن لسآنجلس، در این پرونده به شکایت مریلین مونرو از "بدشکلی چانه" اشاره کرده و از کاشت غضروف در چانه او در سال ۱۹۵۰ خبر داده است که به تدریج "حل" شده بود. همچنین این پرونده حاکی از این است که نوک بینی او مورد عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته است. این عکسها تصاویر اشعه ایکس از بینی، سقف دهان، و استخوانهای صورت او را نشان میدهد. تاریخ ثبت عکسها با اشعه ایکس به هفتم ژوئن ۱۹۶۲ برمیگردد، یعنی دو ماه پیش از مرگ مونرو در پنجم اوت ۱۹۶۲، زمانی که جسدش در خانهاش در کالیفرنیا پیدا شد.
بر اساس اطلاعات این پرونده، او در اسناد پزشکی به نام مستعار "دوشیزه جوآن نیومن" معرفی شده، اما نشانی خانه او دقیقاً همان نشانی خانه مریلین مونرو در برنت وود است.
این پرونده در ماه نوامبر ۲۰۱۳ در حراجی ژولین در بورلی هیلز لسآنجلس کالیفرنیا عرضه میشود.
فیلمها
مریلین مونرو از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۱ در ۳۰ فیلم سینمایی بازی کردهاست.
- جنگل آسفالت - (۱۹۵۰)
- همه چیز درباره ایو - (۱۹۵۰)
- چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد - (۱۹۵۳)
- نیاگارا- (۱۹۵۳)
- آقایان موطلاییها را بیشتر دوست دارند - (۱۹۵۳)
- رودخانه بدون بازگشت - (۱۹۵۴)
- خارش هفت ساله - (۱۹۵۵)
- شاهزاده و مانکن - (۱۹۵۷)
- بعضیها داغشو دوست دارند - (۱۹۵۹)
- بیا عشق بورزیم - (۱۹۶۰)
- ناجورها- (۱۹۶۱)
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: